جدول جو
جدول جو

معنی علی الفور - جستجوی لغت در جدول جو

علی الفور
فوراً، بی درنگ، همان دم، دردم
تصویری از علی الفور
تصویر علی الفور
فرهنگ فارسی عمید
علی الفور
(نَ وَ دی دَ)
فوراً. درحال. بی خبر. بدون انتظار. (ناظم الاطباء). درزمان. دردم. دروقت. بی درنگ. فوری
لغت نامه دهخدا
علی الفور
بی درنگ هماندم دردم بی درنگ هماندم در زمان فورا: علی الفور دیباجه تالیفی در علم عروض و قواوفی و فن نقد اشعار تازی و فارسی آغاز نهادم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علی السوا
تصویر علی السوا
به طور مساوی، یکسان، برابر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فی الفور
تصویر فی الفور
بی درنگ، فوراً
فرهنگ فارسی عمید
(لِهْ شُ دَ)
هنگام سحر. هنگام پیش از طلوع صبح. صبح بسیار زود. هنگام سپیده دم. (ناظم الاطباء). سحرگاهان
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی السحر
تصویر علی السحر
پگاهان هنگام سحر بوقت سپیده دم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علی الرورس
تصویر علی الرورس
بر سرها علنا آشکارا
فرهنگ لغت هوشیار
بی درنگ تر چسب (گویش گیلکی) دردم بی درنگ هماندم در زمان: بعضی از مزاج گویان عزت طلب خودا را فی الفور بخدمت اسماعیل میرزا رسانیدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فی الفور
تصویر فی الفور
در دم
فرهنگ واژه فارسی سره
آنی، بلافاصله، فوراً، همین لحظه
فرهنگ واژه مترادف متضاد